وبلاگ زبان انگليسي برترشاهدبقيه الله برازجان
وبلاگ آموزشي زبان انگليسي استان بوشهرشهرستان دشتستان

اصطلاح شماره 17

Give Somebody a Cold Shoulder

معني: به سردي با کسي رفتار کردن،  به کسي کم محلي کردن

What have I done to him? He gave me the cold shoulder the whole evening at the party.

 

مگر من با او چکار کرده‌ام؟ او در مهماني تمام بعد از ظهر را به من کم محلي کرد.



           
سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, :: 14:29
محدثه رهنما

اصطلاح شماره 16

Holy cow!

توضيح: از اين اصطلاح بيشتر براي بيان احساساتي مانند غافلگيري يا عصبانيت استفاده مي‌شود. اين اصطلاح ميان نوجوانان بسيار شايع است.

"Holy Cow!" she said as she saw his car after the horrible accident.

او وقتي ماشينش را پس از آن تصادف وحشتناک ديد گفت: «خداي من!»

Holy cow! How did she do that?

خداي من! او چطور اين کار را کرد؟

 



           
سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, :: 14:27
محدثه رهنما

اصطلاح شماره 15

Stick Out One's Neck

معني: ريسک کردن، خطر کردن

Why should I stick my neck out for them?

چرا بايد خودم را به خاطر آنها به خطر بياندازم؟

 



           
سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, :: 14:27
محدثه رهنما

صطلاح شماره 14

Shake a Leg

معني: شتاب کردن، عجله کردن

- Mary, you always take such a long time to put on your makeup. Come on, shake a leg!
- I'll be finished in a minute. Be patient.
- You've got to hurry or else we won't arrive on time to see the last show.

- مري، تو هميشه کلي طول مي‌کشه که خودت رو آرايش کني. بجنب ديگه!
- تا يک دقيقه ديگه کارم تموم مي‌شه. صبر داشته باش.
- بايد عجله کني، وگر نه براي ديدن آخرين نمايش به موقع نمي‌رسيم.



           
سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, :: 14:26
محدثه رهنما

اصطلاح شماره 13

Not to have a leg to stand on

توضيح: دليلي براي اثبات سخن خود نداشتن

He won't have a leg to stand on unless he can prove that ...

او دليلي براي اثبات گفته خود نخواهد داشت مگر اينکه بتواند ثابت کند که ...

Without evidence, we don't have a leg to stand on.

بدون مدرک ما هيچ دليلي براي اثبات گفته خود نداريم.



           
سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, :: 14:25
محدثه رهنما

اصطلاح شماره 12

All thumbs

معادل فارسی: دست و پا چلفتی، بی دست و پا

- Hey, Bea. Can you help me out? I don't seem to be able to button up the back of my dress.
- Sure. Let's see if I can do it for you.
- I guess I'm all thumbs because I'm so nervous. I'm already late for my date.
- Well, I suppose that being so nervous would make you clumsy and awkward.
But don't worry, I'm sure your date will wait.

- هي،بی. مي‌تونی کمکم کنی؟ فکر نمی‌کنم بتونم دکمه‌های عقب لباسم رو ببندم.
- البته. بزار ببينم مي‌تونم اين کار رو برات بکنم.
- فکر کنم دست و پا چلفتی شدم آخه خيلي عصبی هستم. الآن برای قرار ملاقات ديرم شده.
- خب، گمان کنم عصبی بودن تو رو اينقدر بي‌دست و پا می‌کنه. اما نگران نباش، مطمئنم که دوستت منتظر می مونه.



           
سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, :: 14:24
محدثه رهنما

اصطلاح شماره 11

Go to the dogs

معني: مخروبه شدن

Have you seen their house lately? It's really gone to the dogs
It's true that it has become run-down and in serious need of repair, but I'm sure that it can be fixed up to look like new.

اخيراً خانه آنها را ديده‌اي؟ آن واقعاً به مخروبه تبديل شده است. اين درست است که مخروبه شده است و به تعميرات اساسي نياز دارد، اما من مطمئنم که مي‌تواند (طوري) تعمير شود که نو به نظر برسد.

 



           
سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, :: 14:24
محدثه رهنما

اصطلاح شماره 10

Fishy

معني: عجيب، مشکوک

When the security guard saw a light in the store, it seemed to him that there was something fishy going on. He called the central office and 
explained to his superior that he thought something  strange and suspicious was occurring.

وقتي نگهبان نوري را در مغازه مشاهده کرد، به نظرش رسيد که چيز مشکوکي در حال اتفاق بود. او با دفتر مرکزي تماس گرفت و به مافوقش گفت که به گمان او چيز عجيب و مشکوکي در حال وقوع بود.

 



           
سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, :: 14:23
محدثه رهنما

اصطلاح شماره 9

People who live in glass houses shouldn't throw stones

توضيح: وقتي کسي خودش هم مقصر است نبايد ديگران را سرزنش کند.

Janet has often criticized her friend, Lois for driving too fast, yet she herself has had her license suspended for exceeding the speed limit. Lois once tried to tell her that people who live in glass houses shouldn't throw stones, but it didn't do much good. Janet simply didn't accept the fact that she should not pass judgment on other people when she is just as bad as they are.

 

جانت هميشه دوستش لوئيس را بخاطر اينکه با سرعت زياد رانندگي مي‌کند، سرزنش مي‌کند، درحاليکه خودش بخاطر سرعت غيرمجاز گواهي‌نامه‌اش توقيف شده است. لوئيس يک دفعه سعي کرد به او بگويد که وقتي خودت هم مقصر هستي نبايد ديگران را سرزنش کني، اما اين زياد فايده نداشت. جانت اين حقيقت را قبول نکرد که نبايد در مورد ديگران حکم صادر کند وقتي که به اندازه آنها مقصر است.



           
سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, :: 14:22
محدثه رهنما

اصطلاح شماره 8

Get off someone's back

معني: دست از سر کسي برداشتن

- Hey, John. I'm bored. Come on, let's go out and do something. 
- Sorry, I'm right in the middle of studying for a physics exam. I won't be able to make it tonight. 
- You've been studying for a long time. Why don't you take a break?
- Get off my back! I can't go anywhere!
- OK, I'll stop bothering you only if you promise to let me know the minute you're finished.

- هي، جان. من خسته شدم. بيا بريم بيرون يه کاري بکنيم.
- متأسفم، الآن دارم خودم رو براي يک امتحان فيزيک آماده مي‌کنم. امشب نمي‌تونم بيام.
- تو خيلي وقته که داري درس مي‌خوني. چرا يک کم استراحت نمي‌کني؟
- دست از سرم بردار! من هچ جا نمي‌تونم بيام!
- باشه، ديگه اذيتت نمي‌کنم فقط به اين شرط که قول بدي هر موقع کارت تموم شد بهم



           
سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, :: 14:22
محدثه رهنما

اصطلاح شماره 7

Pull someone's leg

معني: کسي را دست انداختن

- Hey, Al, I was invited to be a judge for the contest.
- Oh, really? You're pulling my leg!

- هي، اَل، من براي داوري تو اون مسابقه انتخاب شدم.
- واقعاً؟ تو داري من رو دست مي‌ندازي!



           
سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, :: 14:21
محدثه رهنما

اصطلاح شماره 6

Shoot off one's mouth

معني: لاف زدن، غلو کردن

Jim doesn't play tennis very much, but he's always shooting off his mouth about how good he is. Yet he's fooling nobody. Jim is somewhat of a braggart and everyone knows that he gives opinions without knowing all the facts and talks as if he knew everything about the game.

جيم زياد تنيس بازي نمي‌کنه، اما هميشه در مورد اينکه چقدر خوب بازي مي‌کنه غلو مي‌کنه. البته اون کسي رو دست نمي‌ندازه. جيم تا اندازه‌اي يک «لاف زن» هستش و همه مي‌دونند که بدون اينکه همه چيز رو بدونه ابراز عقيده مي‌کنه و طوري حرف مي‌زنه که انگار همه چيز رو درباره بازي مي‌دونه.



           
سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, :: 14:20
محدثه رهنما

Three things in life that are never certain
سه چيز در زندگي پايدار نيستند


-Dreams
روياها

-Success
موفقيت ها

-Fortune

 

۱-The body’s strongest muscle is our tongue

آیا میدانستید که: قویترین ماهیچه بدن، ماهیچه زبان است؟

۲-A duck’s quack has no echo, and nobody knows why

آیا میدانستید که: صدای اردک اکو ندارد وهیچکس هم دلیل آنرا نمیداند؟

۳-Mosquitoes have teeth

آیا میدانستید که: پشه ها دندان دارند؟

۴-It is impossible to suck your elbow

آیا میدانستید که: امکان ندارد بتوانید آرنج خود را لیس بزنید؟

۵-۸۰% of the people who read this will try to suck their elbow

آیا میدانستید که: ۸۰% افرادی که این مطلب را میخوانند سعی می کنند آرنجشان را لیس بزنند؟

دانستنیها

THREE THINGS IN LIFE

شانس

 

۱-The body’s strongest muscle is our tongue

آیا میدانستید که: قویترین ماهیچه بدن، ماهیچه زبان است؟

۲-A duck’s quack has no echo, and nobody knows why

آیا میدانستید که: صدای اردک اکو ندارد وهیچکس هم دلیل آنرا نمیداند؟

۳-Mosquitoes have teeth

آیا میدانستید که: پشه ها دندان دارند؟

۴-It is impossible to suck your elbow

آیا میدانستید که: امکان ندارد بتوانید آرنج خود را لیس بزنید؟

۵-۸۰% of the people who read this will try to suck their elbow

آیا میدانستید که: ۸۰% افرادی که این مطلب را میخوانند سعی می کنند آرنجشان را لیس بزنند؟

دانستنیها

THREE THINGS IN LIFE

Three things in life that are never certain
سه چيز در زندگي پايدار نيستند


-Dreams
روياها

-Success
موفقيت ها

-Fortune
شانس


Three things in life that,one gone never come back
سه چيز در زندگي قابل برگشت نيستند

-Time
زمان

-Words
کلمات

-Opportunity
موقعيت


Three things that make a man/woman
سه چيز انسانها رو مي سازند

-Hard work
کار سخت

-Sincerity
صدق و صفا

-Commitment
تعهد


Three things in life that are most valuable
سه چيز د زندگي خيلي با ارزش هستند

-Love
عشق

-Self-confidence
اعتماد به نفس

-Friends
دوستان


Three things in life that may never be lost
سه چيز در زندگي هستند که نبايد از بين بروند


-Peace
آرامش

-Hope
اميد

-Honesty
صداقت

 

 

 




Three things in life that,one gone never come back
سه چيز در زندگي قابل برگشت نيستند

-Time
زمان

-Words
کلمات

-Opportunity
موقعيت


Three things that make a man/woman
سه چيز انسانها رو مي سازند

-Hard work
کار سخت

-Sincerity
صدق و صفا

-Commitment
تعهد


Three things in life that are most valuable
سه چيز د زندگي خيلي با ارزش هستند

-Love
عشق

-Self-confidence
اعتماد به نفس

-freinds

Three things in life that may never be lost
سه چيز در زندگي هستند که نبايد از بين بروند

 

 

 


-Peace
آرامش

-Hope
اميد

-Honesty
صداقت

 



           
دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:دانستني ها ,زبان انگليسي, :: 21:16
محدثه زارعي

درباره وبلاگ


به وبلاگ دانش آموزان برتراستان بوشهرشهرستان دشتستان خوش آمديد
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان وبلاگ زبان انگليسي برترشاهدبقيه الله برازجان و آدرس englishshahed.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 52
بازدید دیروز : 51
بازدید هفته : 108
بازدید ماه : 103
بازدید کل : 89044
تعداد مطالب : 116
تعداد نظرات : 35
تعداد آنلاین : 1