وبلاگ زبان انگليسي برترشاهدبقيه الله برازجان
وبلاگ آموزشي زبان انگليسي استان بوشهرشهرستان دشتستان

آموزش گرامر -حرف تعریف نامعین (Indefinite article)
موارد کاربرد حروف تعریف نامعین (a یا an)

1- هنگامیکه برای اولین بار به کسی یا چیزی اشاره می‌کنیم از a یا an استفاده می‌کنیم. اما وقتی که به همان چیز دوباره اشاره می‌شود، باید از the استفاده کرد:

  • I bought a new shirt yesterday. But my wife thinks the shirt doesn't fit me.

  • (دیروز یک پیراهن نو خریدم. ولی همسرم فکر می‌کند که آن پیراهن اندازه من نیست.)

  • Once I had a really big dog. But the dog wasn't very useful, so I gave the dog toa friend.

  • (زمانی یک سگ خیلی بزرگ داشتم. اما آن سگ خیلی مفید نبود، برای همین سگ را به یک دوست دادم.ا)

2- وقتی که به یک چیز مفرد اشاره می‌شود از a یا an استفاده می‌کنیم. در این حالت همان معنی one یا «یک» را می‌دهد (در مقایسه با three، two و ...):

  • I'd like an apple and two oranges.

  • Yesterday I bought three  pencils and a notebook.

3- در اصطلاحات عددی خاص:

 

a half

یک دوم

  a third یک سوم
  an eighth یک هشتم
  a couple یک جفت
  a dozen یک دوجین
  a hundred صدتا
  a thousand هزارتا
  a million یک میلیون

4- هنگام اشاره به یک عنصر خاص از یک گروه یا طبقه:

الف. همراه با اسامی شغلها:

  • She's a doctor.

  • My father is a teacher.

  • Are you an engineer?

ب. همراه با ملیتها و مذاهب:

  • I'm an Iranian.

  • You are a Chinese.

  • She is a Catholic.

5- همراه با کلمات و اصطلاحات مربوط به مقدار و کمیت:

  a few (of)

a lot (of)

  a little (of)

a (great) deal (of)

  a bit (of)

a number (of)

6- همراه با اسامی مفرد قابل شمارش و پیش از کلمات what و such:

  • What a beautiful day! (چه روز زیبایی!)

  • What a strange friend you have! (عجب دوست عجیبی داری!)

  • Such a pity! (چه حیف شد!)

 



           
پنج شنبه 22 دی 1390برچسب:زبان عمومي , :: 15:9
محدثه رهنما

کشورهایی که انگلیسی زبان اصلی آن‌ها است [ویرایش]

کشورهایی که انگلیسی زبان اصلی آن‌ها است عبارتند از:آنگویلا، آنتیگوا و باربودا، استرالیا، باهاما، باربادوس، بلیز، برمودا، قلمرو بریتانیا در اقیانوس هند، جزایر ویرجین بریتانیا، بخش انگلیسی زبان کانادا، جزایر کیمن، دومینیکا، جزایر فالکلند، جبل طارق، گرنادا، گوآم، جزایر چنل، گویان، بخش‌های انگلیسی ایرلند، جزیرهٔ من، جامائیکا، جرزی، مونتسرات، نائورو، بخش انگلیسی زبان زلاند نو، جزایر پیت‌کرن، سنت هلن، سنت کیتس و نویس، سنت وینسنت و گرنادین‌ها، سنگاپور، جزایر جورجیای جنوبی و ساندویچ جنوبی، ترینیداد و توباگو، جزایر تورکس و کایکوس، بریتانیا و ایالات متحده آمریکا.

در برخی کشورها انگلیسی زبان اصلی مردمانشان نیست ولی زبان کارهای اداری و مدارک رسمی آن‌ها است. این کشورها عبارتند از: بوتسوانا، کامرون، ایالات فدرال میکرونزی، فیجی، گامبیا، غنا، هند، کنیا، کیریباتی، لسوتو، لیبریا، ماداگاسکار، مالت، جزایر مارشال، موریس، نامیبیا، نیجریه، پاکستان، پالائو، پاپوآ گینه‌نو، بخش انگلیسی فیلیپین، رواندا، سنت لوسیا، ساموآ، سیشل، سیرالئون، جزایر سلیمان، سری‌لانکا، سودان، سودان جنوبی، سوازیلند، تانزانیا، اوگاندا، زامبیا و زیمبابوه. همچنین کشورهایی وجود دارند که انگلیسی در بخش‌هایی از خاک آن‌ها زبان اداری دوم (به عنوان مکمل) کاربرد دارد؛ سن اندرسی پروویدنسیا در کلمبیا و ساحل موسکیتو (Mosquito Coast) در نیکاراگوآ از این دسته‌اند. این گونه نفوذ زبان انگلیسی به دلیل دوران استعمار بریتانیا در این منطقه‌ها است.

همچنین انگلیسی یکی از ۱۱ زبان رسمی در آفریقای جنوبی است. در منطقه‌های وابستهٔ استرالیا مانند جزیرهٔ نورفک، جزیرهٔ کریسمس و جزیرهٔ کوکوس و بخش‌های متعلق به آمریکا مانند ساموآی آمریکا، گوآم، جزایر ماریانای شمالی، پورتوریکو و جزایر ویرجین[۳۸] و بخش‌های بریتانیایی هنگ کنگ، انگلیسی زبان رسمی است.

انگلیسی زبان رسمی ایالات متحده نیست[۳۹] و دولت فدرال آمریکا هیچ زبان رسمی را معرفی نکرده‌است ولی ۳۰ ایالت از ۵۰ ایالت آن انگلیسی را به عنوان زبان رسمی پذیرفته‌اند.[۴۰]. در کشورهای تحت حمایت بریتانیا مانند بحرین، بنگلادش، برونئی، قبرس، مالزی و امارات متحده عربی انگلیسی زبان مهمی به شمار می‌رود.

نقشهٔ کشورهایی که انگلیسی زبان رسمی یا غالب آن‌ها است.


           

     درس نهم و دهم

 

فعل های  have  و  has  به معنی داشتن ، برای صحبت کردن درباره ی این که چه کسی ، چه چیزی دارد مورد استفاده قرار می گیرد. فعل  has فقط برای سوم شخص مفرد و فعل  have  برای بقیه ی فاعل ها نوشته می شود. مانند :

Ali has a book.

They have a car.

برای سوالی کردن جملاتی که در آن ها از این افعال استفاده شده است، فعل  have  یا  has  موجود در جمله را به اول آورده ، در آخر علامت سوال می گذاریم. در نوشتن جواب کوتاه و کامل نیز از همین افعال استفاده می کنیم.

Has Ali a book? Yes, he has.

Have they a car? Yes, they have.

برای منفی کردن جملات نیز کافی است قید منفی  not را به افعال  have  یا  has  اضافه کنیم.

Ali has not a book.

þ مخفف این افعال و قید منفی به صورت  haven't  و  hasn't  نوشته می شود.

þ  اسم اشخاص اگر به تنهایی در جمله نوشته شود سوم شخص مفرد به حساب می آید ولی اگر اسم دو یا چند شخص با هم ، به عنوان فاعل جمله  نوشته شود ، سوم شخص جمع محسوب می شوند.


 



           
چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, :: 18:0
محدثه رهنما

     درس نهم و دهم

 

فعل های  have  و  has  به معنی داشتن ، برای صحبت کردن درباره ی این که چه کسی ، چه چیزی دارد مورد استفاده قرار می گیرد. فعل  has فقط برای سوم شخص مفرد و فعل  have  برای بقیه ی فاعل ها نوشته می شود. مانند :

Ali has a book.

They have a car.

برای سوالی کردن جملاتی که در آن ها از این افعال استفاده شده است، فعل  have  یا  has  موجود در جمله را به اول آورده ، در آخر علامت سوال می گذاریم. در نوشتن جواب کوتاه و کامل نیز از همین افعال استفاده می کنیم.

Has Ali a book? Yes, he has.

Have they a car? Yes, they have.

برای منفی کردن جملات نیز کافی است قید منفی  not را به افعال  have  یا  has  اضافه کنیم.

Ali has not a book.

þ مخفف این افعال و قید منفی به صورت  haven't  و  hasn't  نوشته می شود.

þ  اسم اشخاص اگر به تنهایی در جمله نوشته شود سوم شخص مفرد به حساب می آید ولی اگر اسم دو یا چند شخص با هم ، به عنوان فاعل جمله  نوشته شود ، سوم شخص جمع محسوب می شوند.


 



           
چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, :: 17:35
محدثه رهنما

      درس هشتم

 

 

برای اشاره به چیزی یا چیزهای دور و نزدیک از کلماتی استفاده می شود که به آنها اسم های اشاره می گویند و به شرح جدول زیر است :

 

دور

نزدیک

 

آن

That

این

This

مفرد

آن ها

Those

این ها

These

جمع

 

بعد از اسم های اشاره ی This  و That فعل مفرد is و کامل کننده ی مفرد به کار می رود. بعد از اسم های اشاره ی جمع یعنی These  و Those هم فعل جمع are  و کامل کننده ی جمع نوشته می شود. مانند:

This is a book.

These are books.

برای سوالی کردن این گونه جملات نیز کافی است فعل را به اول جمله آورده ، اسم اشاره را بعد از آن نوشته و در آخر نیز علامت سوال بگذاریم.

مثال  : Is this a book?

 þاگر اولین حرف اسم مفردی یکی از حروف صدادار ( a – i – o – u –e ) باشد قبل از آن به جای a کلمه ی(an )  به معنی یک را می نویسیم.

This is an apple.

 þدر جواب دادن به سوالات به جای اسم های اشاره از ضمایر فاعلی مناسب (  it  یا  they ) استفاده می کنیم.

Is that a pen?         Yes, it is.

 

 



           
چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, :: 17:11
محدثه رهنما

         درس هفتم

 

 

برای نوشتن جواب کوتاه منفی ، ابتدا کلمه ی No ( به معنی نخیر ) را نوشته ، بعد از آن علامت ( ,) را می گذاریم. سپس به ترتیب ضمیر فاعلی و فعل متناسب آن را نوشته ، قید منفی not  را به آن اضافه می کنیم. جواب کامل و بلند را نیز می توان به صورت 1: جواب کامل مثبت نوشت که در این صورت باید بعد از فعل ، قید منفی not  را اضافه کرد  یا       2: جواب کامل مثبت نوشت که در این صورت باید کامل کننده ی جمله ی سوالی را عوض کرد. مانند:

 Is he a doctor?

 No, he isn't. He's not a doctor.

            یا        He's a teacher.

علاوه بر سوالاتی که جواب آنها Yes یا No  می باشد و به سوالات بلی نخیر معروفند تعداد دیگری از سوالات نیز وجود دارند که به سوالات wh مشهور شده اند. برای نوشتن چنین سوالی با کلمه ی پرسشی What  ( به معنی چه چیزی و چه کاره ) به ترتیب زیر عمل می کنیم:

1-     ابتدا کلمه ی پرسشی what را می نویسیم.

2-     سپس کامل کننده ی جمله را که جواب سوال می باشد ، حذف می کنیم.

3-     در ادامه به ترتیب فعل و فاعل را نوشته و در آخر نیز علامت سوال می گذاریم.

She is a nurse.

What is she?

þ در جملات منفی می توان مخفف فعل و قید منفی not  را نوشت. بدین صورت که فعل و قید منفی را به هم چسبانده ، حرف o قید منفی را حذف کرده به جای آن علامت ' می گذاریم.

is not ð    isn't

þ فعل am  و قید منفی not  هرگز به صورت مخفف نوشته نمی شوند.

þ در هر جمله می توان فقط یا فاعل و فعل را به صورت مخفف نوشت یا فعل و قید منفی را.

 

در نوشتن باید به نکات زیر توجه کرد:

1-     همیشه اولین حرف جمله به شکل بزرگ نوشته می شود.

2-     بین حروف یک کلمه فاصله داده نمی شود.

3-     بین دو کلمه فاصله ای به اندازه ی حرف بزرگ O گذاشته می شود.

4-     اسامی افراد ، شهرها ، کشورها ، رودها ، کوه ها ، استانها ، روزهای هفته و ماه ها در هر جای جمله با حرف بزرگ شروع می شوند.

 



           
چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, :: 17:7
محدثه رهنما


 

 

    درس ششم

 

 

علاوه بر ضمایر فاعلی مفرد که در درس 5 خواندیم ، تعدادی ضمایر فاعلی نیز وجود دارند که برای جمع به کار می روند. به آنها ضمایر فاعلی جمع گفته می شود و افعال متناسب آنها به شرح جدول زیر می باشد:

 

مخفف فعل و فاعل

فعل

ضمایر فاعلی جمع

معنی

We're

are

We

ما

You're

are

You

شما

They're

 are

They

ایشان ( آنها)

 

 

برای سوالی کردن جملات انگلیسی کافی است که فعل جمله ( یعنی am – is – are) را به اول جمله آورده ، فاعل را بعد از آن بنویسیم و در آخر نیز علامت سوال (?) بگذاریم. مانند:

 He is a student.

 

Is he s student ?

برای دادن جواب کوتاه مثبت ابتدا کلمه ی Yes (به معنی بله) را نوشته ، بعد از آن علامت (,) می گذاریم. سپس به ترتیب ضمیر فاعلی مناسب و فعل را می نویسیم. برای نوشتن جواب بلند یا کامل نیز جای فعل و فاعل جمله ی سوالی را عوض می کنیم. مانند:

Yes, he is. He is a student.

 þبعد از ضمایر فاعلی جمع ، معمولاً کامل کننده ی جمع به کار می رود.

برای تبدیل کردن یک اسم مفرد به یک اسم جمع ، ابتدا کلمه ی a  ( به معنی یک ) را از اول اسم حذف کرده ، به آخر آن حرف s را اضافه می کنیم.اگر آخرین حرف اسم یکی از حروف ch – s – z – x یا sh باشد به جای حرف s  دو حرف es  را اضافه می کنیم.

مثال : a pen   ð    pens                      a bus    ð buses

    اتوبوس ها            یک اتوبوس                                          خودکار ها                 یک خودکار

 

تبدیل کردن ضمایر فاعلی به یکدیگر

هرگاه در جمله ی سوالی ضمایر I  یا We  استفاده شده باشد ، در جواب دادن از ضمیر You  استفاده می کنیم. همچنین اگر در جمله ی سوالی ضمیر You  به کار رفته باشد ، در جواب با توجه به متن از ضمیر I  یا We  استفاده می کنیم.

مثال 1: Are you a student ?

        Yes, I am.

مثال 2: Are you students ?

        Yes, we are.

 

 



           
چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, :: 17:5
محدثه رهنما

ازامروز بريم كلاس اول راهنمايي دوم راهنمايي روگفتيم ديگه

بلـــــــــــــــــــــــــة

 

گرامر سال اول راهنمائی

در زبان انگلیسی هر جمله حداقل از سه قسمت تشکیل شده است:

کامل کننده ی جمله  +  فعل  +  فاعل = جمله

مثال  :I  am   a  student .

فاعل همان شخص یا چیزی است که کار را انجام می دهد و می توان آن را به یکی از صورت های زیر نوشت :

1- اسم شخص         2- تعدادی کلمه که توصیف کننده ی فاعل باشند.     3 ضمایر فاعلی

ضمایر فاعلی به دو دسته تقسیم می شوند:1- ضمایر فاعلی مفرد      2- ضمایر فاعلی جمع

ضمایر فاعلی مفرد و افعال متناسب آنها به شرح جدول زیر است:

 

مخفف فعل و فاعل

فعل

ضمایر فاعلی مفرد

معنی

I'm

am

I

من

You're

are

You

تو

He's

is

He

او ( مذکر )

She's

is

She

او (مونث )

It's

is

It

آن

 

þ اگر کامل کننده ی جمله اسم مفرد باشد قبل از آن کلمه ی a  ( به معنی یک ) را می نویسیم.

þ ضمایر He  و She  برای انسان و ضمیر It  فقط برای اشیاء و حیوانات به کار می رود. به این ضمایر سوم شخص مفرد گفته می شود.

 

 

 

 



           
چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, :: 16:56
محدثه رهنما

 

انگلیسی میانه 

انگلیسی کهن یا باستان با دو دوره یورش روبرو شد. نخست از سوی سخنوران زبان‌های ژرمنی شمالی، در سدهٔ هشت و نه میلادی، هنگامی که هالفن رگناسن و ایوار رگناسن شناخته شده با نام ایوار بی استخوان تصمیم بر گرفتن و استعمار منطقه‌های شمالی جزیره‌های بریتانیا گرفتند. بار دوم یورش از سوی سخنوران زبان‌های رومی‌تبار بود. پس از تصرفِ انگلستان به وسیلهٔ نورمن‌ها که در سال ۱۰۶۶ صورت گرفت، کم کم دگرگونی شگرفی در زبان پدید آمد. نورمن کهن در سدهٔ ۱۱ میلادی با یورش نورمن‌ها به انگلستان به آنگلو-نورمن و پس از آن به آنگلو-فرنچ تغییر یافت و دستهٔ نویی از واژگان را وارد زبان کرد، واژگانی که در دولت و دادگاه‌ها کاربرد داشتند.

زبان فرانسوی - به واسطهٔ حکومتِ نورمن‌ها - زبانِ بزرگان و بلندپایگانِ جامعه، و انگلیسیِ کهن، زبانِ عوام و دونپایگان به‌شمار می‌رفت، زبان فرانسوی اثر چشمگیری بر انگلیسی گذاشت. تا پیش از سال ۱۲۵۰، تنها ۹۵۰ واژهٔ نو، بیشتر به دلیل ارتباط انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها، وارد زبان انگلیسی شد. اما ناگهان، چون فرانسویان شروع به یادگیری زبان انگلیسی نمودند و واژگانی از زبان خود را وارد زبان مقصد کردند، تعداد بی‌شماری واژه از زبان فرانسوی قرض گرفته شد؛ به گونه‌ای که اکنون یک سوم واژگان زبان انگلیسی، ریشهٔ فرانسوی دارند. گسترش دامنهٔ واژگان با کمک واژه‌های اسکاندیناویایی و نورمنی رویدادی بود که باعث ساده تر شدن دستور زبان انگلیسی شد و این زبان را به زبانی وام‌گیرنده تبدیل کرد (چیزی بیش از پذیرش معمول واژه‌های دیگر زبان‌ها توسط یک زبان).

گویش midland، از سدهٔ چهاردهم، یعنی زمانی که مناطق زیر پوشش این گویش، به مراکز توسعهٔ دانشگاهی، پیشرفت اقتصادی و زندگی اشرافی در انگلستان تبدیل شد، جای خود را به عنوان مهمترین گویش در این دوران، باز کرد و میدلند شرقی گویش مسلط شهر لندن شد. یکی از عواملی که موجب برتری مطلق این گویش شد؛ به گونه‌ای که انگلیسی امروزی، تقریباً شکل تکامل یافتهٔ میدلند شرقی است، نفوذ این گویش به دستگاه‌های حکومتی و مکاتبه‌های دولتی است.

از نوشته‌های پرآوازهٔ دوران انگلیسی میانه می‌توان به حکایت‌های کنتربری از جفری چاوسر اشاره کرد.

 



           

نام

معادل فارسی

نام

معادل فارسی

bull

گاو نر

fox

روباه

cow

گاو ماده

bear

خرس

calf

گوساله

polar bear

خرس قطبی

horse

اسب

koala bear

کوالا

mule

قاطر

panda

خرس پاندا

pony

اسب کوتاه

wolf

گرگ

donkey

الاغ

tiger

ببر

sheep

گوسفند

lion

شیر

lamb

بره

leopard

پلنگ

goat

بز

hyena

کفتار

kid

بزغاله

elephant

فیل

pig

خوک، گراز

zebra

گورخر

sow

ماده خوک بالغ

giraffe

زرافه

piglet

بچه خوک

buffalo

بوفالو

cat

گربه

camel

شتر

dog

سگ

raccoon

راکون

mouse

موش

skunk

راسو

bat

خفاش

beaver

سگ آبی

squirrel

سنجاب

boar

گراز نر

chipmunk

سنجاب راه راه

possum

صاریغ

rabbit

خرگوش

kangaroo

کانگورو

moose

گوزن شمالی

porcupine

جوجه تیغی

buck

گوزن نر، خرگوش نر

mole

موش کور

 



           

 

مشاغل به زبان انگلیسی

شغل
معادل فارسی
شغل
معادل فارسی
actor
هنرپیشه مرد
actress
هنر پیشه زن
artist
هنرمند
captain
ناخدا
assistant
معاون
demarche
بخشدار
banker
بانکدار
dressmaker
خیاط زنانه
blacksmith
آهنگر
rancher
گله دار
boss
رئیس
gardener
باغدار
brigadier
سرتیپ
muezzin
موذن
caretaker
سرایدار
cameleer
ساربان
clerk
کارمند
cook
آشپز
coach
مربی
dentist
دندانپزشک
colonel
سرهنگ
carpenter
نجار
diver
غواص
rancher
چوپان
doctor
پزشک
house maker
خانه دار
doorkeeper
دربان
council
شورا
fireman
آتش نشان
writer
نویسنده
fisherman
ماهیگیر
waiter
گارسون
greengrocery
سبزی و میوه فروش
professor
استاد
guard
نگهبان
seller
فروشنده
guard man
مرد پاسدار
glassmaker
شیشه ساز
headmaster
مدیر مرد
headmistress
مدیر زن
judge
قاضی
housewife
زن خانه دار
lawyer
وکیل
painter
نقاش ساختمان
worker
کارگر
boatman
قایقران
mayor
شهردار
street sweeper
رفتگر
miner
معدنچی
minister
وزیر
nurse
پرستار
pilot
خلبان
officer
افسر
barber
آرایشگر مرد
photographer
عکاس
clergyman
روحانی
plumber
لوله کش
specialist
متخصص
player
بازیگر
footballer
بازیکن فوتبال
porter
باربر
butcher
قصاب
president
رئیس جمهور
watchmaker
ساعت ساز
prime minister
نخست وزیر
grocer
بقال
psychologist
روانشناس
operator
تلفنچی
reporter
خبر نگار.گزارشگر
merchant
تاجر
retired
بازنشسته
optician
عینکساز.چشم پزشک
sculptor
مجسمه ساز
calligrapher
خوشنویس، خطاط
sergeant
گروهبان
forester
جنگلبان
shopkeeper
مغازه دار
teacher
معلم
singer
خواننده
engineer
مهندس
soldier
سرباز
driver
راننده
speaker
سخنران
decorator
آذین گر
surgeon
جراح
army
نظامی
tailor
خیاط مردانه
baker
نانوا
tiller
سفالگر
governor
فرماندار
tourist
جهانگرد
student
دانش آموز
welder
جوشکار
repairman
تعمیرکار
 
 
farmer
کشاورز

 



           

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

 

 

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ ﴿۱﴾

ما به تو كوثر (خير و بركت فراوان) عطا كرديم

 

QARIB: indeed, we have given you (prophet muhammad) the abundance (al kawthar: river, its pool and springs).

SHAKIR: surely we have given you kausar,

PICKTHAL: lo! we have given thee abundance;

YUSUFALI: to thee have we granted the fount (of abundance).

فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ ﴿۲﴾

اكنون كه چنين است براي پروردگارت نماز بخوان و قرباني كن.

 

QARIB: so pray to your lord and sacrifice.

SHAKIR: therefore pray to your lord and make a sacrifice

PICKTHAL: so pray unto thy lord, and sacrifice.

YUSUFALI: therefore to thy lord turn in prayer and sacrifice.

إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ ﴿۳﴾

مسلما دشمن تو ابتر و بلا عقب است.

 

QARIB: surely, he who hates you, he is the most severed.

SHAKIR: surely your enemy is the one who shall be without posterity,

PICKTHAL: lo! it is thy insulter (and not thou) who is without posterity.

YUSUFALI: for he who hateth thee, he will be cut off (from future hope).



           
شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 13:50
محدثه رهنما

The fragrance of the flower spreads only in the direction of the wind
But the goodness of a person spreads in all direction

Three powers rule the world
Horror, Greed and Stupidity

My father chose my name, and my last name was chosen by my ancestors 
That's enough, I myself choose my way



           
شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 13:48
محدثه رهنما

The All-knowing

خداوندعليم

The Supreme Being

خداوندتبارك وتعالي 

Omnipotent 

قادرمطلق

Lord bless us

خداازسرتقصيرات مابگذرد

Godspeed

 خدابهمراه

 God willing

 انشاالله،اگرخدا بخواهد

God forbid

خدا نكند

God bless you

خدا تورا بركت بدهد، خداعمرت بده

God bless your heart

خدا خيرت دهد

I wish to God that

خداكند كه 

God damn you

خدالعنتت كند

God damn him

 خدا لعنتش كند

God help you

خدابه دادت برسد،خدابهت رحم كند

May God help him

 خدابه دادش برسد

That’ll be the day

اي خدا چنين روزي مي رسد

You never know

 خداراچه ديدي

Who knows

 خدا راچه ديدي؟

Some luck

 خدا شانس بدهد

As God is my witness / judge…

خداوكيلي،خدا به سرشاهداست كه

Thanks God = Praise be to God

 خدا را شكر

 God rest his soul = May God forgive him = May God bless him
 
خدا بيامرزدش

When one door shuts another opens

خدا گر زحكمت ببندد دري / زرحمت گشايد در ديگري 

Live and let live

خدارابرآن بنده بخشايش است / كه خلق ازوجودش درآسايش است

The mills of God grind slowly, yet they grind exceeding small
 
چوب خدا صدا نداره / هركي بخوره دوا نداره

One God, one sweetheart

خدايكي، يار يكي

One God, one spouse

 خدا يكي، خانه يكي، يار يكي

A door must either be shut or open = You can not eat your cake and have it!

هم خدا را مي خواهي، هم خرما را؟

It takes all sorts to make a world

خداوند همه را يك جورخلق نكرده است

God sends a curst cow short horns = If the cat wings she’d choke all the birds in the air                       
خدا خر را شناخت شاخش نداد  

Whom God loves die young

خداوند گلچين مي كند



           
شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 13:47
محدثه رهنما

Everything is okay in the end. If it's not okay, then it's not the end

آخر هر چیزی، نیکوست. اگر خوب نیست، یعنی هنوز به پایان نرسیده است

The hour of departure has arrived,
and we go our ways I to die and you to live.
Which is the better, only God knows.

هنگام جدایی فرا رسیده است. هر کس به راه خود می رود
من می میرم و شما زنده می مانید. تنها خدا می داند کدام بهتر است

If you live to be a hundred,
I want to live to be
a hundred minus one day,
so I never have to live
without you

اگر می خوای صد سال زندگی کنی
من می خوام یه روز کمتر از صد سال زندگی کنم
چون من هرگز نمی تونم بدون تو زنده باشم.

Some Will Seek Forgiveness, Others Escape

بعضی ها به دنبال بخشش میگردند.... بقیه فرار میکنند.

Where ever
the wind blow
i konw that
.... you 've sighed

هرزمان که باد می وزد
میفهمم که تو آه کشیده ای......

The strength of a man isn't in the weight he can lift.
It is in the burdens he can understand and overcome.

قدرت و صلابت یه مرد به این نیست که چه وزنه سنگینی رو میتونه بلند کنه
بلکه بستگی به مسائل و مشکلاتی داره که از پس حل اونا بر بیاد

We can do anything we want to
if we stick to it long enough

به هر کار که اراده کنیم.تواناییم
اگر آن گونه که سزاوار است پیگیر آن باشیم

we never get what we want, never want what we get,never have what we like, never like what we have, still we live, still we love, still we hope, this is life

هرگز آنچه را می‌خواهیم بدست نمی‌آوریم، هرگز آنچه را داریم نمی‌خواهیم، هرگز آنچه را دوست داریم نداریم و آنچه را داریم دوست نداریم ... اما هنوز زندگی می‌كنیم، عشق می‌ورزیم و امیدواریم، زندگی یعنی همین...

wait for the one who is constantly reminding you how he cares a bout you & how much lucky he's to HAVE YOU

در انتظار کسی باش که بی وقفه به یاد تو بیاورد که تا چه اندازه برایش مهم هستی و نگران توست و چقدر خوشبخت است که تو را در کنارش دارد

Live in such a way that those who know you but
don't know God will come to know God because they know you

چنان زندگی کن که کسانی که تو را می شناسند، اما خدا را نمی شناسند
به واسطه آشنایی با تو، با خدا آشنا شوند

love is totally forgetting yourself to someone that is always remembering you at all times

عشق فراموش کردن خود در وجود کسی استکه همیشه و در همه حال شما را به یاد دارد

love is the one thing that still stands when all else has fallen

زمانی که همه چیزافتاده است عشق آن چیزی است که بر پا می ماند

when you have nothing left but love than for the first time you become aware that love is enough

وقتی هیچ چیز جز عشق نداشته باشید آن وقتخواهید فهمید که عشق برای همه چیز کافیست

a real friend is one who watch you face but see your heart

دوست واقعی کسیه که به تو نگاه کنه ولی قلبت رو ببینه.

have patience awhile.slanders are not long lived.truth is the child of time erelong she shall appear to vindicate thee

شکیبا باش.زیرا عمر افترا کوتاه است.حقیقت فرزند زمان است و بزودی پدیدار خواهد شد و بیگناهی تو را اثبات خواهد کرد

except our own thoughts.there is nothing absolutely in our power

هیچ چیز جز افکارمان کاملا در اختیار ما نیست....

The hour of departure has arrived,
and we go our ways I to die and you to live.
Which is the better, only God knows

هنگام جدایی فرا رسیده است. هر کس به راه خود می رود
من می میرم و شما زنده می مانید. تنها خدا می داند کدام بهتر است

Many people will walk in and out on your life But only true friends will leave footprints in your heart

انسانهای زیادی به زندگی شما وارد یا از آن خارج می شوند،اما فقط ردپای دوستان حقیقی در قلب شما بر جای می ماند

think about living in a glass world , so trying not throw stone to anyone , because the first thing that will be broken is your world .

همیشه فکر کن تو یه دنیای شیشه ای زندگی می کنی ، پس سعی کن به طرف کسی سنگ پرتاب نکنی ، چون اولین چیزی که می شکنه دنیای خودته .

Some people are like moan thins , when you get closer to them , you find out their authority more

بعضی از آدما مثل کوه می مونن ، هر چی بهشون نزدیک تر بشی ، بیشتر به عظمت و بزرگی شون پی می بری



           
شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 13:44
محدثه رهنما

لّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ﴿۲۵۵﴾

هيچ معبودي نيست جز خداوند يگانه زنده، كه قائم به ذات خويش است، و موجودات ديگر، قائم به او هستند، هيچگاه خواب سبك و سنگيني او را فرا نمي‏گيرد، (و لحظهاي از تدبير جهان هستي، غافل نمي‏ماند،) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن اوست، كيست كه در نزد او، جز به فرمان او شفاعت كند؟! (بنابراين، شفاعت شفاعت كنندگان، براي آنها كه شايسته شفاعت اند، از مالكيت مطلقه او نميكاهد). آنچه را در پيش روي آنها ( بندگان) و پشت سرشان است مي‏داند، (و گذشته و آينده، در پيشگاه علم او، يكسان است). و كسي از علم او آگاه نمي‏گردد، جز به مقداري كه او بخواهد. (اوست كه به همه چيز آگاه است، و علم و دانش محدود ديگران، پرتوي از علم بيپايان و نامحدود اوست). تخت (حكومت) او، آسمانها و زمين را در بر گرفته، و نگاهداري آن دو ( آسمان و زمين)، او را خسته نمي‏كند. بلندي مقام و عظمت، مخصوص اوست.

 

QARIB: allah, there is no god except he, the living, the everlasting. neither dozing, nor sleep overtakes him. to him belongs all that is in the heavens and the earth. who is he that shallintercede with him except by his permission! he knows what will be before their hands and what was behind them, and they do not comprehend anything of his knowledge except what he willed. his seat embraces the heavens and the earth, and the preserving of them does notweary him. he is the high, the great.

SHAKIR: allah is he besides whom there is no god, the everliving, the self-subsisting by whom all subsist; slumber does not overtake him nor sleep; whatever is in the heavens and whatever is in the earth is his; whois he that can intercede with him but by his permission? he knows what is before them and what is behind them, and they cannot comprehend anything out of his knowledge except what he pleases, his knowledge extends over the heavens and theearth, and the preservation of them both tires him not, and he is the most high, the great

PICKTHAL: allah! there is no deity save him, the alive, the eternal. neither slumber nor sleep overtaketh him. unto him belongeth whatsoever is in the heavens and whatsoever is in the earth. who is he that intercedethwith him save by his leave? he knoweth that which is in front of them and that which is behind them, while they encompass nothing of his knowledge save what he will. his throne includeth the heavens and the earth, and he is never weary of preserving them. he is the sublime, the tremendous.

YUSUFALI: allah! there is no god but he,-the living, the self-subsisting, eternal. no slumber can seize him nor sleep. his are all thingsin the heavens and on earth. who is there can intercede in his presence except as he permitteth? he knoweth what (appeareth to his creatures as) before or after or behind them. nor shall they compass aught of his knowledge except as he willeth. his throne doth extend over the heavens and the earth, and he feeleth no fatigue in guarding and preserving them for he is the mosthigh, the supreme   in glory

لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۵۶﴾

 

در قبول دين، اكراهي نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافي، روشن شده است. بنابراين، كسي كه به طاغوت (بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر) كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمي چنگ زده است، كه گسستن براي آن نيست. و خداوند، شنوا و داناست.

 

QARIB: there is no compulsion in religion. righteousness is now distinct from error. he who disbelieves in the idol and believes in allah has grasped the firmest tie that will never break. allah is hearing, knowing.

SHAKIR: there is no compulsion in religion; truly the right way has become clearly distinct from error; therefore, whoever disbelieves in the shaitan and believes in allah he indeed has laid hold on the firmest handle, which shall not break off, and allah is hearing, knowing

PICKTHAL: there is no compulsion in religion. the right direction is henceforth distinct from error. and he who rejecteth false deities and believeth in allah hath grasped a firm handhold which will never break. allah is hearer, knower.

YUSUFALI: let there be no compulsion in religion: truth stands out clear from error: whoever rejects evil and believes in allah hath grasped the most trustworthy hand-hold, that never breaks. and allah heareth and knoweth all things.

اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۵۷﴾

 

 خداوند، ولي و سرپرست كساني است كه ايمان آورده‏اند، آنها را از ظلمتها، به سوي نور بيرون مي‏برد. (اما) كساني كه كافر شدند، اولياي آنها طاغوتها هستند، كه آنها را از نور، به سوي ظلمتها بيرون مي‏برند، آنها اهل آتش اند و هميشه در آن خواهند ماند.

 

QARIB: allah is the guardian of those who believe. he brings them out from darkness into the light. as for those who disbelieve, their guides are idols, they bring them out from the light into darkness. they are the companions of the fire and shall live in it for ever.

SHAKIR: allah is the guardian of those who believe. he brings them out of the darkness into the light; and (as to) those who disbelieve, their guardians are shaitans who take them out of the light into the darkness; they are the inmates of the fire, in it they shall abide

PICKTHAL: allah is the protecting guardian of those who believe. he bringeth them out of darkness into light. as for those who disbelieve, their patrons are false deities. they bring them out of light into darkness. such are rightful owners of the fire. they will abide therein.

YUSUFALI: allah is the protector of those who have faith: from the depths of darkness he will lead them forth into light. of those who reject faith the patrons are the evil ones: from light they will lead them forth into the depths of darkness. they will be companions of the fire, to dwell therein  for ever



           
شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 13:43
محدثه رهنما

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ
بى‏ترديد ما اين قرآن را به تدريج نازل كرده‏ايم و قطعا نگهبان آن خواهيم بود
 

QARIB: it is we who sent down the koran, and we watch over it.

SHAKIR: surely we have revealed the reminder and we will most surely be its guardian

PICKTHAL: lo! we, even we, reveal the reminder, and lo! we verily are its guardian.

YUSUFALI: we have, without doubt, sent down the message; and we will assuredly guard it (from corruption



           
شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 13:41
محدثه رهنما

canary

قناری
 
dove

 کبوتر، فاخته، قمری

 condor

 کرکس آمریکایی
 
sparrow

 گنجشک

 finch

 سهره

hawk

 شاهین، قوش

 jay

 زاغ کبود
 
pigeon

 کبوتر

 kingfisher

 مرغ ماهیخوار
 
crow

 کلاغ

 nightingale

 بلبل
 
falcon

 باز، قوش، شاهین

 pelican

 پلیکان
 
owl

 جغد

 quail

 بلدرچين
 
goose

 غاز (ماده)

 robin

 سینه سرخ
 
hummingbird

 مرغ مگس خوار

 starling

 سار
 
vulture
 کرکس


 swallow

 پرستو، چلچله
 
duck

 اردک، مرغابی

 wren

 چکاوک
 
woodpecker

 دارکوب

 quail
 بلدرچین
 
turkey

 بوقلمون

 heron

 حواصیل، ماهیخوار
 
penguin

 پنگوئن

 stork

 لک لک
 
ostrich

 شترمرغ

 flamingo

 فلامینگو
 
swan

 قو

 crane

 ماهیخوار
 
parrot

 طوطی

 chick

 جوجه
 
peacock

 طاووس

 rooster

 خروس
 
quail

 بلدرچین

 hen

 مرغ
 
mynah

 مرغ مینا



           
شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 13:38
محدثه رهنما

بهم یاد آوری کن

Ring my bell, ring my bells.

بهم یاد آوری کن

Ring my bell, ring my bells..

بهم یاد آوری کن

Ring my bell, ring my bells..

بهم یاد آوری کن

Sometimes you love it

گاهی اوقات عاشقشی

Sometimes you don't

گاهی اوقات نه

Sometimes you need it and you don't wanna let go..

بعضی وقتا هم بهش نیاز داری و نمیخوای از دستش بدی

Sometimes we rush it

بعضی وقتا بخاطرش عجله می کنیم

Sometimes we fall

بعضی وقتا موفق نمیشیم

It doesn't matter baby we can take it real slow..

اما اصلا مهم نیست عزیزم، میتونیم سخت نگیریم

Cause the way that we touch is something that we can't deny

چون این نوازشها رو هیچکدوممون نمیتونیم نا دیده بگیریم

And the way that you move oh it makes me feel alive

و اون راه رفتنت به من احساس زنده بودن میده

Come on

عجله کن

Ring my bell, ring my bells..

بهم یاد آوری کن

Ring my bell, ring my bells..

بهم یاد آوری کن

You try to hide it

سعی می کنی مخفیش کنی

I know you do

میدونم که این کارو می کنی

When all you really want is me to come and get to

وقتی تمام چیزی که میخوای من هستم

You move in closer

به من نزدیک میشی

I feel you breathe

نفسهات رو احساس می کنم

It's like the world just disappears when you around me oh

وقتی کنار منی احساس می کنم دنیا محو میشه

Cause the way that we touch is something that we can't deny

چون این نوازشها رو هیچکدوممون نمیتونیم نا دیده بگیریم

And the way that you move oh it makes me feel alive

و اون راه رفتنت به من احساس زنده بودن میده

Come on

عجله کن

Ring my bell, ring my bells..

بهم یاد آوری کن

Ring my bell, ring my bells.

بهم یاد آوری کن

Ring my bell, ring my bells..

بهم یاد آوری کن

Ring my bell, ring my bells..

بهم یاد آوری کن

I say you want, I say you need

میدونم میخوای، میدونم بهش نیاز داری

I can tell by your face, you know the way it turns me on

از صورتت میتونم بخونم میدونی که چطور حالمو جا بیاری

I say you want, I say you need

میدونم میخوای، میدونم بهش نیاز داری

I will do what it takes, I would never do you wrong

هر کاری لازم باشه انجام میدم، همیشه با تو روراست خواهم بود

Cause the way that we love is something that we can't fight oh yeah

چون عشقی که بین ما وجود داره رو نیشه نادیده گرفت

I just can't get enough oh you make me feel alive so come on

از تو سیر نمیشم، آه، به من احساس زنده بودن میدی

Ring my bell, ring my bells..

بهم یاد آوری کن

Ring my bell, ring my bells..

بهم یاد آوری کن

I say you want, I say you need

میدونم میخوای، میدونم بهش نیاز داری

Ring my bell, ring my bells..

بهم یاد آوری کن

Ring my bell, ring my bells..

بهم یاد آوری کن

I say you want, I say you need

میدونم میخوای، میدونم بهش نیاز داری

Ring my bell, ring my bells.

بهم یاد آوری کن

 دانلود آهنگ



           
شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 13:29
محدثه رهنما

Your birth day is the perfect day to say I care, because you will remeber me when u certainly make it a big affair, and when you do hold a party… I bet you will be the one who would care to make ur special day a costly affair

 

I know its your birthday today.. I am sure u will give me treat in a big hotel.. so I shall talk to you in person there, because I don’t know to express my feelings in SMS

 

Today is a day of celebration. Why? Because, years ago on the same day, GOD sent me my flesh and bone conscience. Wishing my friendly inner voice a very happy birthday

 

In soft gleaming night of stars, May all your dreams come true. May every star of every night, Bring love and joy to you. Happy Birthday to you

 

Kick off ur shoes, take a break, Crank the tunes, Dance & Shake, light the candles, cut the cake. Make it a day, that’s simply Great!!! Happy B’Day

 

A prayer: 2 bless ur way A wish : 2 lighten ur moments A cheer: 2 perfect ur day A text: 2 say HAPPY BIRTH DAY

 

Flying papers , multi colours of balloon, delicated blossom, fantastic people, love and laughter. What it describes? HAPPY BIRTHDAY

 

Smile is a curve that sets everything straight and wipes wrinkle away hope u share a lots and receive a lots 4 days 2 come happy Birthday

 

Sending birthday blessings Filled with love and peace and joy Wishing sweetest things happen Right before your eyes

 

Some like Sunday Some like Monday, But i like Your Birthday.Happy Birthday my sweetheart

 

A BIRTHDAY WISH REMINDS U THE FIRST CRY MAMMA… START UR DAY WITH HER … SWEET BLESSINGS THE DAY WILL BE YOURS .MANY HAPPY RETURNS… MY DEAR

 

If lovers are like moon and Brothers are like stars than i have noticed that the sky looks good without moon but not without stars i.e. YOU Happy Birthday Brother

 

A Birthday is A Million Moments, Each holding A Promise Of Fulfillment Of UR Dreams, & ACCOMPLISHMENTS Of Some Special Plans.. Wish U A Very Happy B’DAy

 

Wishing u a day soft as silk….. white as milk….. sweet as honey&full of money. may all ur dreams come true…. HAPPY BIRTH DAY

 

فرشته مهربون تولدت مبارک



           
شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 13:28
محدثه رهنما

The Elevator

آسانسور

An Amish boy and his father were in a mall.  They were amazed by almost everything they saw, but especially by two shiny, silver walls that could move apart and then slide back together again.

The boy asked, "What is this, Father?" The father (never having seen an elevator) responded, "Son, I have never seen anything like this in my life, I don't know what it is."

While the boy and his father were watching with amazement, a fat, ugly old lady moved up to the moving walls and pressed a button. The walls opened, and the lady walked between them into a small room. 

The walls closed, and the boy and his father watched the small numbers above the walls light up sequentially.

They continued to watch until it reached the last number, and then the numbers began to light in the reverse order.

Finally the walls opened up again and a gorgeous 24-year-old blond stepped out. 

The father, not taking his eyes off the young woman, said quietly to his son, "Go get your mother.


 

پسر وپدر شهر ندیده ای داخل یك فروشگاهی شدندتقریبا همه چیز باعث شگفتی آنها می شد مخصوصا دو تا دیوار براق و نقره ای كه می تونست از هم باز بشه

و دوباره بسته بشه.پسر می پرسه این چیه.پدر كه هرگزچنین چیزی را ندیده بود جواب داد :پسر من هرگز چنین

چیزی تو زندگی ام ندیده ام نمی دونم چیه.در حالی كه داشتند با شگفتی

تماشا می كردن خانم چاق و زشتی به طرف در متحرك حركت كرد و

كلیدی را زد در باز شد زنه رفت بین دیوارها تویه اتاقه كوچیك

در بسته شد و پسر وپدر دیدند كه شماره های كوچكی بالای لامپ هابه ترتیب

روشن میشن.آنها نگاشون رو شماره ها بود تا به آخرین شماره رسیدبعد شماره ها

بالعكس رو به پایین روشن شدند سرانجام در باز شد و یه دختر 24ساله خوشگل بوراز اون اومد بیرون . پدر در حالیكه چشاشو از  دختربرنمی داشت آهسته به پسرش گفت :برو مادرت بیار



           
شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 13:27
محدثه رهنما

“وصل کردن – connect”

وقتی زنگ میزنین مثلا به یه شرکتی و می خواین که با شخص خاصی صحبت کنین ، به منشی اون شرکت و یا هر کسی که پاسخگوی تلفن شماس میگین که “منو وصل کن به فلان شخص” یا “منو وصل کن به دفتر فلانی”.

برای این منظور می تونین از get یا connect استفاده کنین. به این صورت که اگه می خواین بگین که شما رو وصل کنه به شخصی (منو وصل من به فلان شخص) از get و اگه می خواین بگین که شما رو وصل کنه به جایی (منو وصل کن به دفتر فلانی) از connect استفاده کنین.

نحوه کاربرد:

۱- Get: به صورت get me sb (که به جای sb باید اسم کسی که می خواین شما رو بهش وصل کنه بگین. دقت دارین که هیچ حرف اضافه ای مثل with یا to با get نیومده). Get یعنی “گرفتن” یعنی مثلا وقتی میگیم “اتش نشانی رو بگیر” یعنی با اتش نشانی تماس بگیر.

۲- Connect: به صورت connect me with sth که به جای Sth باید اسم دفتر کسی یا جای که می خواین باهاش تماس داشته باشین بگین.

 
مثال: Sarah, would you get me Ms. Jones, please?

“سارا ، میشه لطفا منو به خانم جونز وصل کنی”


مثال: I wanted to speak to the manager but I got his secretary instead

” من می خواستم با مدیر صحبت کنم ولی اشتباهی به جاش منشی شو گرفتم”


مثال: if you don’t leave, I’ll get the cops

” اگه نری پلیسو می گیرم”


مثال could you please connect me with Mr. Smith’s office. Extension 25?

” میشه لطفا منو به داخلی ۲۵ دفتر اقای اسمیت وصل کنید؟”


*نکته: a/the cop که اشاره داره به خود شخص پلیس و the cops هم اشاره داره به اداره ی پلیس (کلانتری…). اما یه نکته درباره ی police . باید دقت داشته باشین که police اشاره داره به جمع (افراد) پلیس نه یه شخص پلیس (در حالی که cop به یک شخص پلیس اشاره داره یعنی می تونین بگین a cop ولی police اسم جمع محسوب میشه پس گفتن a police صحیح نیست ولی می تونین بگین a police officer ). The police هم مثل the cops اشاره داره به کلانتری .

همچنین به پلیس محلی هم sheriff گفته میشه.

 

برای “پاچه خواری” یا “خود شیرینی” تو انگلیسی چند تا معادل وجود داره.

یکی از این اصطلاحا ، bootlicking of sb ـه. اصطلاح bootlicker هم به خود ادم پاچه خوار گفته میشه.

اصطلاح بعدی kiss up to sb ـه که تو محاوره ی انگلیسی امریکایی خیلی رایجه.

دو اصطلاح suck up to sb و butter sb up  هم باز به معنی “پاچه خواری” هستن.

ضمنا اینم جالبه که بدونین یه اصطلاح asmosis که یه اصطلاح Slang جدید محسوب میشه ، اشاره داره به فردی که کاراشو با پاچه خواری و خود شیرینی پیش می بره.

همچنین اصطلاح زشت kiss sb’s a** هم که تو محاوره خودتون میدونین تا چه حد رایجه ، به همین موضوع پاچه خواری اشاره داره.

مثال: chuck’s always trying to  kiss up to the boss. He’s such a real asmosis



           
شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 13:26
محدثه رهنما

“وصل کردن – connect”

وقتی زنگ میزنین مثلا به یه شرکتی و می خواین که با شخص خاصی صحبت کنین ، به منشی اون شرکت و یا هر کسی که پاسخگوی تلفن شماس میگین که “منو وصل کن به فلان شخص” یا “منو وصل کن به دفتر فلانی”.

برای این منظور می تونین از get یا connect استفاده کنین. به این صورت که اگه می خواین بگین که شما رو وصل کنه به شخصی (منو وصل من به فلان شخص) از get و اگه می خواین بگین که شما رو وصل کنه به جایی (منو وصل کن به دفتر فلانی) از connect استفاده کنین.

نحوه کاربرد:

۱- Get: به صورت get me sb (که به جای sb باید اسم کسی که می خواین شما رو بهش وصل کنه بگین. دقت دارین که هیچ حرف اضافه ای مثل with یا to با get نیومده). Get یعنی “گرفتن” یعنی مثلا وقتی میگیم “اتش نشانی رو بگیر” یعنی با اتش نشانی تماس بگیر.

۲- Connect: به صورت connect me with sth که به جای Sth باید اسم دفتر کسی یا جای که می خواین باهاش تماس داشته باشین بگین.

 
مثال: Sarah, would you get me Ms. Jones, please?

“سارا ، میشه لطفا منو به خانم جونز وصل کنی”


مثال: I wanted to speak to the manager but I got his secretary instead

” من می خواستم با مدیر صحبت کنم ولی اشتباهی به جاش منشی شو گرفتم”


مثال: if you don’t leave, I’ll get the cops

” اگه نری پلیسو می گیرم”


مثال could you please connect me with Mr. Smith’s office. Extension 25?

” میشه لطفا منو به داخلی ۲۵ دفتر اقای اسمیت وصل کنید؟”


*نکته: a/the cop که اشاره داره به خود شخص پلیس و the cops هم اشاره داره به اداره ی پلیس (کلانتری…). اما یه نکته درباره ی police . باید دقت داشته باشین که police اشاره داره به جمع (افراد) پلیس نه یه شخص پلیس (در حالی که cop به یک شخص پلیس اشاره داره یعنی می تونین بگین a cop ولی police اسم جمع محسوب میشه پس گفتن a police صحیح نیست ولی می تونین بگین a police officer ). The police هم مثل the cops اشاره داره به کلانتری .

همچنین به پلیس محلی هم sheriff گفته میشه.

 

برای “پاچه خواری” یا “خود شیرینی” تو انگلیسی چند تا معادل وجود داره.

یکی از این اصطلاحا ، bootlicking of sb ـه. اصطلاح bootlicker هم به خود ادم پاچه خوار گفته میشه.

اصطلاح بعدی kiss up to sb ـه که تو محاوره ی انگلیسی امریکایی خیلی رایجه.

دو اصطلاح suck up to sb و butter sb up  هم باز به معنی “پاچه خواری” هستن.

ضمنا اینم جالبه که بدونین یه اصطلاح asmosis که یه اصطلاح Slang جدید محسوب میشه ، اشاره داره به فردی که کاراشو با پاچه خواری و خود شیرینی پیش می بره.

همچنین اصطلاح زشت kiss sb’s a** هم که تو محاوره خودتون میدونین تا چه حد رایجه ، به همین موضوع پاچه خواری اشاره داره.

مثال: chuck’s always trying to  kiss up to the boss. He’s such a real asmosis



           
شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 13:24
محدثه رهنما

Two soldiers were in camp. The first one's name was George, and the second one's name was Bill. George said, 'Have you got a piece of paper and an envelope, Bill?'

Bill said, 'Yes, I have,' and he gave them to him.

Then George said, 'Now I haven't got a pen.' Bill gave him his, and George wrote his letter. Then he put it in the envelope and said, 'Have you got a stamp, Bill?' Bill gave him one.

Then Bill got up and went to the door, so George said to him, 'Areyou going out?

Bill said, 'Yes, I am,' and he opened the door.

George said, 'Please put my letter in the box in the office, and ... ' He stopped.

'What do you want now?' Bill said to him.

George looked at the envelope of his letter and answered, 'What's your girl-friend's address?'


دو سرباز در يك پادگان بودند. نام اولي جرج بود، و نام دومي بيل بود. جرج گفت: بيل، يك تيكه كاغذ و يك پاكت نامه داري؟

بيل گفت: بله دارم. و آن‌ها را به وي داد.

سپس جرج گفت: حالا من خودكار ندارم. بيل به وي خودكارش را داد، و جرج نامه‌اش را نوشت. سپس آن را در پاكت گذاشت و گفت: بيل، آيا تمبر داري؟ بيل يك تمبر به او داد.

در آن هنگام بيل بلند شد و به سمت در رفت، بنابراين جرج به او گفت: آيا بيرون مي‌روي؟

بيل گفت: بله، مي‌روم. و در را باز كرد.

جرج گفت: لطفا نامه‌ي مرا در صندوق پست بياندازيد، و ... . او مكث كرد.

بيل به وي گفت: ديگه چي مي‌خواهي؟

جرج به پاكت نامه‌اش نگاه كرد و گفت: آدرس دوست دخترت چيه؟

 



           
شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 13:19
محدثه رهنما

Can I have your picture, so Santa Claus knows exactly what to give me. Happy Christmas. 

میشه عکستو بدی بهم؟ که بابانوئل دقیقا بدونه برای کریسمس چی باید بهم هدیه بده. کریسمس مبارک

A silent night, a star above, a blessed gift of hope and love. A blessed Christmas to you

یه شب ساکت و آروم، یه ستاره بالای سرت، یه هدیه ی پر برکت از امید و عشق. یه کریسمس پر برکت برای تو

Lets welcome the year which is fresh and new,Lets cherish each moment it beholds, Lets celebrate this blissful New year.

Merry X-mas

بیا به سالی که جدید و تازست خوشامد بگیم، بیا تک تک لحظه هاشو گرامی بداریم، بیا این سال نوی پربرکت رو جشن بگیریم.

کریسمس مبارک

I am dreaming of white Christmas , with every christmas card i write, May your days be merry and bright, and May all your christmases be white.Happy Christmas

به یه کریسمس سفید فکر میکنم، با هر کارتی که برای کریسمس آماده میکنم، آرزو میکنم که همه ی روزهات شاد و آفتابی (روشن) باشن، و امیدوارم که همه ی کریسمس هات سفید باشن. کریسمس مبارک

if one night you wake up and a big fat male is trying to put you in a sack please don't be afraid because i told santa all i want for christmas is you

اگه یه شب بیدار شدی و دیدی یه مرد چاق و گنده داره تورو  توی کیسش میزاره لطفا نگران نشو. چون من به بابا نوئل گفتم تورو برای کریسمس میخوام!

Christmas is not a time nor a season, but a state of mind. To cherish peace and goodwill, to be plenteous in mercy, is to have the real spirit of Christmas

کریسمس نه یه زمانه و نه یه فصل، بلکه یک یادبوده،در واقع  گرامی داشتن صلح و حسن نیت،  رحیم و بخشنده بودن، باعث میشه روح واقعی کریسمس رو لمس کنیم.

There is no ideal Christmas; only the one Christmas you decide to make as a reflection of your values, desires, affections, traditions

هیچ کریسمسی ایدآل نخواهد بود مگر اینکه تو تصمیم بگیری اون رو به بازتابی از ارزش ها، خواسته ها، علاقه ها و قوانین خودت تبدیل کنی.

Joy resounds in the hearts of those who believe in the miracle of Christmas! Wishing you all the peace, joy, and love of the season! Season's Greetings!

لذت در قلب کسانی که به معجزه ی کریسمس اعتقاد دارند بازتاب میکند. برای تو تمام صلح ، لذت و عشق این فصل رو آرزو میکنم . تغییر فصل رو بهت تبریک میگم

A silent night, a star above, a blessed gift of hope and love. A blessed Christmas to you

یه شب ساکت و آروم، یه ستاره بالای سرت، یه هدیه ی پر برکت از امید و عشق. یه کریسمس پر برکت برای تو

Christmas may be many things
or it may be a few.
For you, the joy
is each new toy;
for me;
it’s watching U. 

کریسمس میتونه خیلی چیزا باشه
یا میتونه چیز خاصی هم نباشه!
برای تو هر اسباب بازی جدیدی میتونه لذت آور باشه
و برای من کریسمس یعنی دیدن تو!

Two things upon this changing earth can neither change nor end; the splendor of Christ's humble birth, the love of friend for friend.

دو تا چیز که توی چرخش زمین نه تموم میشه و نه تغییر میکنه، یکیش شکوه تولد عیسی مسیحه و یکیش عشق دوست به دوسته!



           
شنبه 17 دی 1390برچسب:اس ام اس,انگليسي, :: 13:17
محدثه رهنما

درباره وبلاگ


به وبلاگ دانش آموزان برتراستان بوشهرشهرستان دشتستان خوش آمديد
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان وبلاگ زبان انگليسي برترشاهدبقيه الله برازجان و آدرس englishshahed.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 32
بازدید دیروز : 51
بازدید هفته : 88
بازدید ماه : 83
بازدید کل : 89024
تعداد مطالب : 116
تعداد نظرات : 35
تعداد آنلاین : 1