وبلاگ زبان انگليسي برترشاهدبقيه الله برازجان وبلاگ آموزشي زبان انگليسي استان بوشهرشهرستان دشتستان
Cowards die many times before their death , but the valiant never
taste death but once اين عبارت از شكسپير اقتباس شده است : ترسو ها هزاران بار قبل از مرگشان مي ميرند ، اما آدم هاي شجاع و متهور تنها يك بار طعم مرگ را مي چشند ، آن هم به هنگام مرگ تمثيل : نزد اهل عقل و ارباب ذكاء از بلا بدتر بود بيم بلا
no raise a finger to help sb
اشاره به فردي داره
كه براي كمك به كسي قدم از قدم بر نمي داره Stubborn like a mule
example: Jack is stubborn like a mule
کله شق بودن نفهم بودن
مثال :جك مثل قاطر كله شقه
I'm afraid of my own shadow
از سايه خودمم مي ترسم
I'm in debt up to my neck
تا خرخره بدهکارم !
To breath down sb'neck
کسی را پاییدن .
Don't count your chicken until they hatch
جوجه رو آخر پاييز مي شمارند
I'm in a hot water
معذبم !
A good name is better than riches
نام نیکو گر بماند ز آدمی
When you are in Rome , do as Romans do
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو
All men think all men are mortal but themselves
Better face a danger once than be always in danger
مرگ یه بار شیون هم یه بار
No use so crying over split milk
آب رفته به جوی بر نمیگردد
Nothing is so grand as forgiveness
در عفو لذتی است که در انتقام نیست
A burnt child dreads the fire
مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسه
Between tow stools one falls to the ground
با یک دست نیمتوان دو هندوانه برداشت
Human blood is all of a colour
بنی آدم اعضای یکدیگرند
A good name is sooner lost than won
- کسب شهرت و افتخار به مراتب سختر از ، از دست دادن آن است . - نام خوب و شهرت و افتخار چون کوه است که بالا رفتن از آن بسیار مشکل ولی فرود آمدن از آن بس آسان است - سعدی می فرماید : بسا نام نیکوی پنجاه سال که یک کار زشتش کند پایمال
Few words are best
با اینکه سخن به لطف آبست کم گفتن هر سخن صواب است
کم گوی و گزیده گوی چون دُر کز اندک تو جهان شود پر
Call no man happy till he dies Call no man happy till he is dead معني اين مثل اين است كه تا زندگاني هست درو رنج و مصائب هم هست هيچكس را فارغ از غم نميتوان يافت
آدمي تا زنده است روي خوش نمي بيند تمثيل : من از هستي ده روزه به تنگ آمده ام واي بر خزر كه عمر ابدي يافته است ! تمثيل : افسانه حيات حرفي جز اين نبود يا مرگ آرزو يا آرزوي مرگ !
The shortest answer is doing
كوتاهترين پاسخ ها عمل كردن است مرد آن است كه لب ببند و بازو بگشايد استاد سخن سعدي مي فرمايد : دو صد گنج شايد به گفتار داد كه نتوان يكي زان به كردار داد ابوالقاسم حالت در قالب طنز چنين ميگويد : با حرف درد جامعه درمان نمي شود حرف از براي فاطمه تنبان نمي شود سنايي مي گويد : گفت كم كن ، كه من چه خواهم كرد ؟ گوي كردم ، مگو كه خواهم كرد تمثيلي از صائب : عمرها كار تو با گفتار بي كردار بود بعد از اين كردار بي گفتار مي بايد شدن در جايي ديگر آمده است : سعديا گرچه سخن دلكش و شيرين گويي به عمل كار برآيد به سخنداني نيست
The Blood of soldier makes the glory the general
- معنی این مثل این است که حاصل رنج و زحمت و فداکاری زیردستان غالبا منجر به کسب قدرت و افتخارات فرماندهان آنها می شود . - خون سرباز ریخته می شود افتخارش نسیب ژنرال می شود . - خواجوی کرمانی می گوید : رنج ما بردیم ، گنج ارباب دولت برده اند خار ما خوردیم و ایشان گل بدست آورده اند تمثیل : چور گل بلبل کشید و بوی گل را باد برد بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد
God himself is the help helpless
كس بي كسان خداست ( خدا يارو ياور درماندگان است) - نظامي مي فرمايد : فرياد ز بي كسي نه رأيست آخر كس بي كسان خداي است باباطاهر نيز چنين آورده است: خداوندا به فرياد دلم رس كس بي كس تويي من مانده بي كس همه گويند طاهر كس نداره خدا ياره من، چه حاجت كس
آخرین مطالب موضوعات پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|